من دیگه اونو از دست دادم...!
تق تق تق بر در زد،
بدبختی از در آمد
رفتم در را باز کردم
شادی ها را گم کردم
وقتی بدبختی دیدم
فوری از او ترسیدم
بدبختی آمد،شر آورد
با آثارش غم آورد
غصه آمد اه...اه...اه...
بیچارگی اه ...اه...اه...
با آن تاریک شد خانه
او شر و ما بهانه!
نوشته شده در پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:شعر اول دبستان!, ساعت
11:0 توسط sh!Va| 16 بوس بوس
فوق العاده ترین و قشنگ ترین مطالب اخیر
Design By : Pichak |